سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهسپار در جستجوی دانش، مانند مجاهد در راه خداست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :2
کل بازدید :71176
تعداد کل یاداشته ها : 97
103/8/26
1:48 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سیاوش[276]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سیب سرخ ###@جزین@### سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی گل باغ آشنایی هم نفس اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی زخمهایت را پنهان کن... اینجا مردم زیادی با نمک شده اند!! ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی ****شهرستان بجنورد**** بی سر و سامان @@@نصرت@@@ معیار عدل .: شهر عشق :. بوی سیب فرق بین عشق و دوست داشتن Har Chi Delet Mikhad روستای چشام یادداشتهای فانوس رازهای موفقیت زندگی تنها هنر صدای سکوت عشق جزتو Manna محمد قدرتی اس ام اس جدید/ پـَـــ نَ پـَـ/ پیامک جدید مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 مردود گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت ندای حق منتظران شهادت اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان رویابین ایرانی یعنی عشق کلبه ی عشق  از همه جا از همه رنگ پارسال دوست امسال آشنا تجربه های مربی کوچک دلنوشته های یه عاشق! دلنوشته های شخصی مهندسی پیوند ارتباط داده ها DCL آموزش تست زدن کنکور پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حفاظ فهادانــ mahoor دیدبان اینترنتی شهدا شرمنده ایم درجست وجوی حقیقت یه دختر تنها دهاتی قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی من وتو طلبه ایرانی خورشید خاموش حاج آقا مسئلةٌ sindrela آبی تر از آبی رویای زیبا ... محبت تا زمانی که زنده ام عشق تو مرا بس آروم آروم هر چی بخوای دوست کشتی کج باران خوش بگذره عاشق تنها.... تنهایی من خسته دلان مسأله شرعی موسیقی اصیل ایرانی پسرودخترسوسول فروش خوکچه هندی

   باز هم قلم! این وجود مقدس و پاک! این وجود سبز و بی آلایش!  باز هم یک قلب پر از درد! به تو ای قلم، متوسل شده ام و آرامش همه دردهایم را در راز و ناز و نیاز تو با معبود میبینم! گلوی پر از بغض و ضجه و زجرم را دیگر بار میفشار! بلکه آنرا بر این صفحات سپید، جاری ساز و آواز و آوای غریبانه ام را  بسرا و همه عالم وآدم را از نوای مستانه و پر از دردم و دردمندم  به وجد بیاور و با من همنوا کن! ای قلم تو را به منتهای همه احترام های عالم، حرمت می نهم! پس همینک دردهای قلبم را بنواز و نوازش بخش جان های عزیز و تشنه هدایت باش!

 

ای خدای بی همتایم  دیری است که از تو دور افتاده ام، شاید هم  دور مانده ام! مرا همنشین اشقیا و فراموش شدگان درگاهت ساخته ای و به وادی تاریک و سیاه دنیای دون وارد ساخته و به حال خود رهاکرده ای! فراموشم نموده ای و فراموش شده ام! بندگان صالح و ثابت قدمت را با اولیا و اوصیا محشور مینمایی  و بندگان ناسپاسی چون من را با نامردان و نامردمان تنها و بی کس،به حال خود وا نهاده ای! شرم دارم و شرمسارم که برایت بندگی نکرده و طغیانگری بوده ام ناسپاس! اما همینک  روسیاه و شرمسارم و از کرده خود نادم وپشیمان، لیک راه بازگشت ندارم از راهی که رفته و در آن راه گرفتار آمده ام، نه میتوانم به جلو بروم و نه میتوانم به عقب یا حتی عقب تر بازگردم تا نه اینکه  اشتباه نکنم، بلکه کمتر اشتباه نمایم!!! دوستان موافق جملگی به قول یکی از دوستان از دست شدند و رفتند و من مانده ام  و یک عمر افسوس و پشیمانی و ندامت از کرده ها و نکرده ها! ای خدای بزرگ، ای کریم خطا بخش و پوزش پذیر، ای یار قدیمی و موافق، ای که هرگاه تنها بوده ام،  بوده ای؛ ای عزیز تر از همه آمل و آرزو هایم بوقت نجات و تفکر و تعقل، ای که پناه همه بی پناهانی، ای خدایی که مهربانی و مهربانیت شهره آفاق و انفس، ملک و ملکوت، ای حضرت امیر بر همه جسم ها و جانها، ای پروردگارم، ای مهربان تر مادرم که اگر نبودی، از او مهربان تر به خود کسی را نمیافتم، ای که از پدرم بر آرامش و آسایش و همه چیزم، بیشتر نگرانی و سایه ات را بر سرم همچون پدر، احساس میکنم، ای آفریدگار همه موجودات، ای تنها خدای عالم! تو را میجویم و رهت  می پویم، مرا راه بنما و بر راه و مسیر درست راهنما باش و دستگیر! دیده ام را به هر سو نچرخان و با پند و نصیحت، اگر گوش شنوا نداشتم با تنبیه، بر صراط مستقیم، استوار بدار و برای خود نگاهبانیم کن! تو را به همه مقدساتی که خالقشان بوده ای سوگند، در این بازار هزار رنگی که برای آزمون بندگی بندگان گسترده ای تنهایم  مگذار و برای خودت حفظم کن!  

 

ادامه دارد 

نویسنده: پورارمزد


95/7/29::: 11:3 ع
نظر()
  
  

ای مرگ، ای عزیز گم گشته من،ای آرامش جسم وجانم،ای سر آغاز وصل و وصال هستی ام به غایت و آمال و آرزوهای بی حد وبی منتهایم،ای نازنین یار باوفایم که خلف وعده در کار تو راه ندارد،سالها و ماه ها و روزها و ساعتها و دقیقه ها و ثانیه های طولانی است که در انتظارت نشسته ام !کجایی که دیگر جانم برای دیدارت به لب آمده واز انتظار و انتظار کشیدن خسته شده ام!دنیا کوچک و دون است،بی قرار آن دنیای ابدی ام،آن دنیای بدون پستی و پلشتی و عاری از دروغ وفریب و ریا، دیگر بیا!بیا که مشتاق رفتنم!بیا و مرا در آغوش گرم خود سخت بفشار و لذت رفتن را به کامم بچشان...

هر چند شرمسار و خجلم از همه آنچه تاکنون بر من گذشته است؛نه در دنیا به جایی رسیده ام،نه توشه ای برای آخرت گرد آورده ام،اما دیگر تاب و توان و تحملم به آخر رسیده است،تحمل دروغ های آشکار از انسانهایی که بزرگ مینمایند بر من بسیار سخت شده است،دیگر صداقتی در همه دنیا نمیبینم،فقط منافع، منفعت و منفعت طلبی است که بر همه حکم فرما شده است ...

نویسنده:مجید پورارمزد


93/6/24::: 4:29 ع
نظر()
  
  

     ای آفریدگار مهربان و با وفا وباصفایم!با همه وجودم که جملگی متعلق به حضرتت میباشد و من از مهر و محبتت،لایق آن ‏شده ام، ستایشت میکنم،هرچند بسیار جسارت میخواهد که در محضر بزرگی چون جناب شما،کوچکی چون من خود را ذره ‏ای به حساب آورد و لب به سخن بگشاید.پروردگار مهربانم آنچان در همه حال،خود را شرمنده از محبت بی منتهایت میبینم ‏که سر درگریبان دارم و خجلت در دل.‏

خدایا عاشقی نه ناپاک که نادان،در همه حال تورامیستاید،و نیک میداند درهمه زمانها و مکانها براو ناظر بوده ای و ‏هستی،میداند از عرشت بر این فرش هبوط کرده است و به سویت باز خواهد گشت،بر یگانگی و قدرت بی منتهایت هماره ‏گواهی داده است،حتی در حال گناه و طغیان وسرکشی،ای خالق زیباییها،حتی زشت خویی چون من،نشانه وگواهی است بر ‏قدرت بالا و والایت،خدایا شرمسارم که زشت خو و بدکردار و ناسپاس بودم بر درگاه کریمانه و سرشار از رحمتت؛خدای ‏کریم،تمام وجود بر خود میلرزد از شرم ناسپاسی در پشگاه چون تویی.بندگانت را در زمان بخشش دیده ام و حال و ‏گفتارشان،اما از سکوت تو کریم که کرم را در حق همه وام دارانت تمام و کمال ادا کرده ای،هرگز ندیدم!ای کریم پوزش ‏پذیر،نادان بودن چشم دیده وباطنم را کور کرد و چشم ظاهر فقط در دایره محدود و سیاه زیبا ی زمین محدود شده و ... خدایا ‏با همه آنچه متعلق به خود تو میباشد،اظهار شرم میکنم و تنها سرایه ام اشک پاکی است که از وجود زیبات به ارث برده ‏ام،خدایا ازدیده گانم سیل شرمساری روان شده است و ... ای کریم بر ما ببخش این همه نادانی و در مادندگی از درگاهت که ‏وسعتش تمام آسمانها و زمین است؛خدایا بر ما ببخش همه نافرمانیها و ناسپاسی هایمان را.. ‏

خدایا از شدت شرم ،عرق سرد بر پیشانی دارم واشک روان در چشمانی که متعلق به ت است،بغضی سنگین بر گلو ودردی ‏کهنه در سینه...ای رحمان و رحیم ،نمیدانم کجا و پرا با شیطان در غفلت و فراموشی هم آواز شدم و حمد وثنایت را بدست ‏فراموشی سپردم،نمی دانم چرا اینقدر درگیر روزمره و روزمرگی شده ام؟خدایابه لال و جبروتت سوگند که نیتم فراموشی ‏نبود،اما اینچنین شده است،حال به چشمانی اشکبار بر درگاه کریمانه ات به انتظار بخشش و لطف بیکران جناب والا مقامت ‏به چله نشسته ام،و بر کرم ومهربانیت امیددارم و امیدوارم... ای حضرت عشق سر در گریبانی به درگاهت امیدوار است....‏

ای دنیای پست کاش هرگز در وادیت،وارد نمیشدم،ای دنیای دون،به عمق چاه حقارت وذلت کشاندیم،بعد از آنکه دیده بینای ‏دل را باگرد و غبار خود کور کردی،به وادیت پای نهادم تا به عرش خدا نزدیک شوم،در کوچه هایت قدم زدم،تا به محبوب ‏قلبم نزدیک شوم،اما دریغ و درد که فقط فریب خوردم وتمام و کمال سراب بودی،سراب ... سرابی که هرگز در آن آبی برای ‏نوشاندن در گلوی این تشنه هدایت و نزدیکی به آن آفریدگار مهربان نبود... پای نهادن در سفر با تو این معنی را به من یاد ‏داد که،هر کجا یاد خدایم نباشد،سر سوزنی ارزش رفتن و ماندن ندارد و اگر رفتم و ماندم،دریغ ودرد که وقتم تلف شده است ‏،مگر اینکه یاد خدا رادر آن وادی بی خدا زنده کنم...اما در پستی و دون مایگیت ای دنیا شک ندارم ،فریفتی و فریب ‏خوردم،در تو غرق شدم وآن جهان والا را از یا د بردم، فریبم دادی و خدا رااز ذهنم پاک کردی و خدایم شدی!نفرین بر تو باد ‏که شرمنده ام کردی و بر خاک ذلت نشاندیم...‏

ادامه دارد

نویسنده:پورارمزد


  
  

به نام خدای قلم و به نام خدای صاحب قلمی که از مظلوم دفاع میکند و به نام خدای ظالمان و درندگان زالو صفتی که از روز جزا یا غافلند و در خواب بسر میبرند و یا برای روز جزا نیز رجز میخوانند

دنیا و آخرت،دو کلمه نام آشنا که هیچکس از آنها غافل نبوده و نیست ،چه او که به آن اعتقاد دارد و چه آنی که به آن معتقد نیست؛اما نقطه مشترک همه در فراموشی نسبت آن میباشد،که یا مطلقاست و یا مقطعی.پروردگار مهربان و بنده نواز،لطفی،کرمی و محبتی نسبت به این بندگان خاکی روا دار تا از توجه به تو ذات مقدس و زلالت، دمی ، غفلت نکنند.ای آفریننده آسمان و زمین،در کدام وادی حیرانی و غفلت طی طریق مینماییم و مدهوشیم؟ای پروردگار بی همتا،به کدام ره نا ثواب مشغولیم و خود نمیدانیم؟ای...

هر کسی در خور توان و ظرفیت نسبت به آفریدگار خود معرفتی کسب میکند و مشغول دانش آموزی در مدرسه معرفت میگردد، و به فرتخور معرفتش به حضرت حق ،میتواند به درجات عالی نایل آید،گاهی نیز ره به ناثواب میپیماید و در آن مکتب صاحب فضل و کمال حیوانی شده و به اعلی درجات عالی دنیت نایل میشود که هیچ حیوان فاقد شعور و معرفتی ،که رزل میخوانندش ،به پای او نمیرسد.

الهی تاب و توانی در حرمان جدایی نصیب بازماندگان از دریای معرفتت عطا کن،الهی ره به خطا برده ایم واز کرده خود اندکی پشیمان نیستیم،عمر عزیز ،بیهوده در دنیای مادیت گذشت و اندکی بر آن دّر و گمهر دست نیافتنی،به جهت تلف شدن،در وجه حرمان معنویمان،پریشان و پشیمان نیستیم،و وا حسراتا بر عمر عزیز از دست رفته.

آی ای دنیای دروغین دست از ما بکش و اندکی ما را مفریب؛ای دنیای پست دهان درنده ات را از ما دور کن،چشم نابینایمان را بر حقایق مبند؛خود را که بوی تعفن داری،آراسته به عطر دروغین آسایش مکن،تو را به حضرت حق کمی باطن خویش را بر ما بنما!تو را به حضرت حق ما را فریفته ظواهر پوچ و بی معنایت مگردان،تو را به حضرتش....

 

 

ادامه دارد

 

نویسنده: پورارمزد


92/2/10::: 11:45 ع
نظر()